درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها
  • My heart is broken
  • احوال پرسی
  • ساعت رومیزی ایینه ای
  • رقص نور لیزری موزیک

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان پرنده عشق و آدرس kaled.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 31
بازدید دیروز : 33
بازدید هفته : 31
بازدید ماه : 160
بازدید کل : 91043
تعداد مطالب : 199
تعداد نظرات : 23
تعداد آنلاین : 1

پرنده عشق
عشق به وطن




داستان با یک اشتباه شروع می شه.وقتی که نامه دخترک اشتباها به دست پسرک می رسه و او با شماره داخل نامه تماس می گیره و آشنایی شان با این اشتباه شروع می شه.در تماس ها و صحبت هایی که با هم داشتند از علاقه ها و آرزوهایشان برای هم گفتند.دخترک می گفت آرزوش اینه که یه روز نقاشی کنه.اما پسرک آرزو داشت آنقدر بدود و بدود تا از خستگی غش کند!شاید آرزوی عجیبی بود.اما هر دو برای رسیدن به آرزویشان مشکلی داشتند.بعد از چند روز آشنایی قرار گذاشتند تا همدیگر را ببینند.در آن روز پسرک با یک بوم و چند قلم و رنگدر محل قرار حاضر شد تا یه جورایی دخترک رو به آرزوش برسونه و خوشحالش کنه.وقتی دخترک رو دید متوجه شد که او نا بیناست.دنیا رو سرشخراب شد.اشک در چشمانش جمع شد.اما با خنده دخترک او هم زیر خنده زد.اما حالا نوبت دخترک بود تا هدیه ای که آماده کرده بود رو نشان بده.وای!یک جفت کتانی.پسرک کلی خندید و دخترک خیلی خوشحال شد که توانسته بود دوستش را خوشحال کند و به آرزویش برساند.بعد از جداییشان موج خوشحالی در چهره پسرک بیشتر نمایان بود.چرا که اجازه نداده بود دخترک متوجه شود که او از هر دو پا فلج است...

نظرات شما عزیزان:

farnazzz
ساعت19:36---1 فروردين 1392
مطالبت فوق العادس خیلی دوس داشتم اگه خواستی به وبه منم سر بزن دوس داشتی بگو بلینکمت نفسمممم توام منو بلینکی خوشالم میکنی منتظرتمااا بوسسسس

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:, :: 9:58 ::  نويسنده : خالدجدگال